وبلاگ یخی بهترین وبلاگ برای اوقات فراغت شما آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ نويسندگان می گویند روزی رضاشاه با هیات همراه با ماشین در حال حرکت به سوی جنوب بوده که سر راه در حال عبور از یزد می بیند مردم در جایی جمع شده اند. رضا شاه می پرسد که چه خبر شده ؟ بلافاصله رضاشاه شلاق رو بدست میگیره و میفته به جون اون شفایافته و آخوند و سیاه و کبودشون میکنه و میگه: تو دو دقیقه نیست که بینایی بدست آوردی… بگو ببینم فرق سبز و قرمز رو از کجا فهمیدی…؟ نظرات شما عزیزان: پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
|||
|